تاریخ : شنبه 21 آبان 1390 |
كمتر كسي علي اسفندياري را ميشناسد اما نيما يوشيج آوازهاي جهاني دارد. كسي كه توانست معيارهاي هزارساله شعر فارسي را كه تغييرناپذير و مقدس و ابدي مينمودند، با شعرها و رأيهاي محكم و مستدلش، تحول بخشد. در واقع نيما از وزن و قافيه كه مربوط به شعر كهن است، سود ميبرد ولي با بلند و كوتاه كردن مصراعها، جان تازهاي به شعر ميبخشيد.
او بيستويكم آبانماه سال 1276 در يكي از مناطق رشته كوه البرز در منطقهاي بهنام يوش، ديده به جهان گشود و 62 سال در اين كره خاكي نفس كشيد. پايان زندگي نيما بيماري ذاتالريه بود كه انتقال به تهران هم كفاف معالجه او را نداد و در 13 ديماه 1338 آغازكننده راهي نو در شعر فارسي، براي هميشه خاموش شد.
او كه با تحول در شعر فارسي گاه بسيار تمجيد و بسيار هم مورد تمشيت قرار گرفت، در بخشي از وصيت نامهاش آورده است: «.... هيچيك از كساني كه به پيروي از من شعر صادر فرمودهاند در كار نباشند. دكتر محمد معين كه مَثَلِ صحيح علم و دانش است، كاغذ پارههايِ مرا بازديد كند.
دكتر محمد معين كه هنوز او را نديدهام مثل ِ كسي است كه او را ديدهام. اگر شرعاً ميتوانم قيّم براي ِ ولد ِ خود داشته باشم، دكتر محمّد معين قيّم است؛ ولو اينكه او شعر ِ مرا دوست نداشته باشد. اما ما در زماني هستيم كه ممكن است همه اين اشخاص ِ نامبرده از هم بدشان بيايد و چقدر بيچاره است انسان...!»
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند: " می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران."
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
دانلود در ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: محمد رضا شجریان، محمد رضا لطفی، ، ،
ادامه مطلب |