ساز من از شاخ سروي جنگليست
كاو به جنگل سر به چرخ افراخته است
چتر بال افشان و خوشخوان سالها
بر سرش مرغان جنگل تاخته است
در خلال شاخ و برگش بلبلان
در بهاران آشيانها ساخته است
شاخه گوئي ضبط كرده چون نوار
هر نوا كان مرغكان بنواخته است
تا شود ساز و بدست ما رسد
تيشه و خنجر كه بر وي تاخته است
گوئي اكنون با نوازش هاي من
خاطرات خود به ياد انداخته است
چوب خشك است و به دل باقي هنوز
داغ ياراني كه از كف باخته است
گر زند چه چه بياد بلبل است
ور كند غوغا بياد فاخته است
دانلود در ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
احمد عبادی(زنده یاد)،
،
،